اوخیش

من دوباره پررو شدم...الان باید از حموم اومده باشم آماده برم رزومه بدم...اما حسش نیست
لیلا بیچاره تابستون اومده از کالگری....چه جوری به فارسی می نویسن؟...آره به امید ما اومده اینجا اصلآ ۳ بار رسیدیم با هم باشیم....بهش قول دادم امروز همشو با همیم....حالا نشد دیگه بعد از ظهر می رم پیشش....آخه داره میره دیگه...چند روز دیگه
وای این چند روزه انقدر زخم و زیلی شدم که خدا بدونه....اون روز تو دریا یه سنگ خشن بی تربیت پامو زخم کرد...اومدم برم جلو روی پام کشید بهش حالا زخم های عمیق کوچولو روی پام و شَستم هست که خیلی هم می سوزه....اون روز هم اومدم یعنی کمک مامانم گوجه رنده کنم....باورت میشه من سالهاست از کلمهء رنده استفاده نکرده بودم تا همون روز؟؟ بعد خلاصه دستم کشید روش تیکه پاره شد همش هم می سوزه....پام همه جاش کبود شده از بس دارق و دارق خوردم به این ور و اون ور.....امروز هم داشتم می دوئیدم تو آشپزخونه پام لیز خورد ناخن شست پام گیر کرد به اون یکی پام هم پامو زخم کرد هم ناخنش در حد کنده شدن درد گرفت هنوز هم خوب نشده
وااااای اه اه اه اصلآ‌خوشم نیومد از خودم!! یعنی چی آدم بشینه هی نق نق که کجام زخم شده کجام درد می کنه....اصلآ از خودم بعید می دونستم...اصلآ‌ من  دیشب متوجه شدم که خیلی تغییر کردم...اون روزها که چل بودم بهتر بود به خدا
اوه اوه خبر خوب اینکه دیروز با شید هر کلاسی که می خواستیم رو گرفتیم و خیلی عالی شد همه چی...فقط مونده امتحانم که فردا رو به خودم قول دادم برم امتحان بدم...تو هم دعا کن دیگه....حالا بقیه اشو بعدآ میگم...الان با لنگه دمپایی میاد سراغم
نظرات 8 + ارسال نظر
نسیبه جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:20 ق.ظ http://nr-21.persianblog.com

سلام سرمه مهربوم .اخیش منم تو پیغام گذاشتن اول شدم....ایشالله امتحانتو خوب میدی(آمین).مواظبه خودت باش

گل و تگرگ جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:13 ق.ظ http://ramin69.blogsky.com

???what the hell is going on with ya

میزبان جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 09:31 ق.ظ http://alon-tanha.persianblog.com

سلام سرمه عزیز......مواظب خودت باش اخه چرا اینقدر خودتو زخمو زیلی کردی......بعضی از جمله هاتو متاسفانه نفهمیدم.....

[ بدون نام ] جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:16 ق.ظ

من هنوز تو waiting list ام واسه course هام. U're so lucky
have fun

پدرام جوون جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.pedrum.com

ترسیدم تا آخرشو بخونم ... گفتم آخرشو یکی دیگه تایپ کرده برای مراسم دعوتمون کرده ! خدا بیامرزدت !

افسانه جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 05:24 ب.ظ http://www.afsane.com

امیدوارم که تو امتحاناتت موفق باشی ولی به قول پدرام منم همین فکرو کردم

سامان(شهر فرنگ) شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:57 ق.ظ http://farangcity.blogspot.com

سلام سرمه عزیز ... ممنون از اینهمه لطفت ... در خدمتتون خواهم بود از این به بعد .. خوشحالم از داشتن دوستانی خوب مثل شما

نیما شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:13 ب.ظ http://farari666.persianblog.com

به این میگن یه آدم دست و ......؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد