جات خالی دیشب خیلی خوب بود...خوش گذشت....بعضی دوست ها واقعآ انفدر ماه و با محبتن که آدم همه کاری حاضره براشون انجام بده....من دلم می خواست ساناز تولد خیلی خوبی داشته باشه...امشب هم خاله سرور اینا دعوتمون کردن خونشون چون داداچم اومده و اینا
تو خونهء ما هر کی یه درد و مرضی پیدا کرده.....دیگه همه از دم رژیم غذایی خاص خودشونو دارن...به غیر از من....به من هر چی رسید باید بخورم دیگه
بعضی موقع ها رفتارهای اشتباهی از ما سر می زنه که اگه تو موقعیت عادی بودیم سر نمی زد....تا چند سال پیش که ما کوچیکتر بودیم و خام تر بودیم....خوب صبرمون و حوصلمون هم کمتر بود....کمتر حوصلهء همدیگه رو داشتیم و پرخاشجو بودیم و به هم سر هر چیزی می پریدیم...تو خونوادمون رو دارم می گم....اون پرخاشگری ها باعث شد که نسبت به هم حالت های دفاعی بگیریم...باعث شد هر چی که به هم می گیم رو منفی برداشت کنیم...واسه خودمون فکر کنیم که داره باز اذیت می کنه.....حالا که بزرگتر شدیم واسه خودمون ادعا می کنیم که پخته تر شدیم باید اینو نشون بدیم....ولی بعضی وقت ها اون حالت های قبلی که داشتیم سراغمون میاد و یادمون میره بزرگتر شدیم٬ اینا به خاطر این نیست که همدیگه رو دوست نداریم یا با هم بدیم و سر دشمنی داریم....به خاطر اینه که اون برداشت ها و حالت های قبلی تومون مونده و هنوز میشه که اونجوری فکر کنیم...من هنوز به این رفتار جدید آمرانهء برادرم عادت نکردم...یه جورایی خیلی عجیب شده...هنوز منتظرم تا دارم می رم بیرون شروع کنه ایراد گرفتن و بیش از اندازه سفارش کردن و سین جیم کردن...واسه همین حالت دفاعی دارم که من دیگه واسه خودم یه آدمی ام و خودم می خوام واسه خودم تصمیم بگیرم و عمل کنم....به جاش اون بزرکتر شده و عاقل تر و گیر نمی ده و مراقبمه و بهم احترام می ذاره دیگه...یه ذره وقت لازمه تا من عادت کنم که عوض شده...ازش معذرت می خوام دیشب همون لحظه هم می دونستم رفتارم اشتباهه تازه ذوق زده رسیده بودم و اظهار نظرش تو ذوقم زد بدجور....تو اون حالت نباید عکس العمل نشون می دادم بای بای
سرمه چی شده
اون شادی همیشگی تو نوشتت نبود
خیلی خوبه که آدم مجبور نباشه رژیم بگیره ها ... مگه نه ؟!
خوب دادشها هميشه به فكر خواهر ها هستند(كي كه قدربداند)مثل من...كه شدم راننده خانم اخرش در محكم مي بنده مي گويد من اينجا نمي خواستم پياده شوم مي گويم اخر جلوي توقف ممنوع كه نمي شود پيا
بشوي پليس جريمه كند( ان وقت مامان من را مي كشد ان هم با اين جريمه ها ) اما كجا است گوش شنوا راستي به نظرم اين چند وقته مهماني بارون است راستي در مورد بيتا هم خيلي نگران شدم خيلي مواظبش باش
سلام سرمه جون .... ممنون ... خیلی خوشحالم کردی ... شاد باشی ...
جوونیه و خامی دیگه! :)
سلام سرمه جون. خوبی؟ خیلی وقته نیومده سر نزدی. مارو فراموش کردی آسمونی اما من تو رو یادم هست هنوز ...
چی شد یکدفعه؟
داداش خوبی دارین ولی حیف که از خواهر استفاده نکردین به من هم سر نزنید چون خودمم این کارو نکردم !
چرا اپدیت نمی کنی
salam khoobid ? bale digeh , in keshvaretoon o in shahretoon ajab jaeeieh ,,,, por hastesh az chizhaye ajibo bavarnakardani ,,,,,, behar hal shenidma ke mosahebeye mohemei dar pish darid ,, be omide movafaghiat
salam sormeh jan , kheily vaghte vasat kament nazashtam ha , mibakhshi , valy hamishe miyam o webloget o mikhoonam
migham : khosh be halet ke khoonevadatoon sholoogh polooghe , kash khonevadeye manam mese khonedeye shoma bood .
midooni alan che fekri kardam ?
mikham pile konam be maman o babam ke yala man khahar o baradar mikham .
ye khorde vasashoon dir shode valy mahiro har vaght az ab beghiri tazast .
rasti man ba ejazatoon linketoon ra gozashtam ,,,, ping yadetoon nareh
سلام سرمه جونی. خوبی ؟ دلم واست تنگ شده بود:*
سلام سرمه عزیز
خیلی مطلبت زیبا بود
خیلی خوشگل بود
راستی اگر دوست داشته باشی
من خوشحال میشم با هم تبادل لوگو انجام بدیم عزیزم
اگر موافق بودی حتما بگو
شاد و پر عشق باشی تا بعد فلا.....