ببخشید!

سلام سلام
به خدا نمی دونی این چند شبه هزار بار اومدم بنویسم اما نشده!! یه عالمه کار ریخته رو سرم...خلاصه دیگه امشب گفتم بمیری هم باید بنویسی!

-اگر یه دختری رو برای یه لحظه ببینی بعد همون موقع یه نفر(یه فضول احتمالآ) به اطلاعت برسونه که اون دختر ۲۴ سالش هست و ۱ بار ازدواج کرده ولی طلاق گرفته...با چه دیدی به اون نگاه می کنی؟؟ هر موقع می بینیش یا باش حرف می زنی یا حرفش میشه یهو کلمهء طلاق میاد تو ذهنت؟؟! (صادق باشیا) دیدت چیه نسبت به یه دختر جوون طلاق گرفته؟ 

-هی می خوام یه دستی به سر و روی اینجا بکشم و درستش کنم اما وقت نکردم...میخوام لینک ها و لوگوها رو بذارم...این گوشه سمت راستو خوشگل کنم...لوگوی خودمو درستش کنم...با یه عالمه کار دیگه که تو ذهنمه اما هنوز در موردشون مطمئن نیستم!! یعنی نمی دونم میشه یا نه!؟حالا دیگه تصمیم گرفتم صبر کنم تا امتحانات رامین تموم بشن بعد این کارا رو انجام بدم...چون رامین مثل دست راست منه تو این کارا!!

-از
رامین باز هم باید تشکر کنم !! یکی به خاطر اینکه منو خیلی شرمنده کرده تو وبلاگش(کلی تعریف و اینا) دو اینکه از من خواسته تو مسابقه اش شرکت کنم(که من توصیه می کنم همتون شرکت کنید)!! من خیلی دوست دارم این کارو کنم اما به نظرم انصاف نیست! چون من تازه واردم و کسی نمی تونه هنوز داوری کنه که وبلاگ خوبی دارم یا نه...هنوز کسی نمی شناسه به خاطر همین اگر من شرکت کنم ممکنه حق یه نفر دیگه که ممکنه واقعآ لایق بوده و دیر رسیده پایمال(درسته؟؟) بشه!! باز هم خیلی ممنون...

-ما دیروز تعطیل شدیم! آخرین امتحان نکبتی هم به سلامتی تموم شد و ما حالا برای ۱ ماه کامل تعطیلیم ...خیلی خوبه...البته من فعلآ انقدر کار دارم که هنوز حس تعطیلات بهم دست نداده! اینجا رو ولی خیلی خوشگل کردن...همه جا چراغونیِ ماه!!...دفعهء بعدی بیشتر در موردش میگم٬ باشه؟؟

یه هوا حرف دارم اما ساعت ۲:۳۰ شده اگه ننه بیدار شه آخرِ عصبانی میشه!!بذار حرفا رو فعلآ نگه داریم شاید بعدآ حرف کم بیاریم واسه وبلاگمون! این
وبلاگ رو ببین چقدر شیک و
ساده اس!! دلم خواست!!!!!!

۳سه!

سلام
من بد نیستم..تو خوبی؟
-فرض کن برای ۵ نفر از دوستات مشکل های متفاوت پیش بیاد(یه زمان) و هر ۵ نفر از تو بخوان کمکشون کنی ...خودت هم یه مشکل خیلی بزرگ برات پیش اومده باشه و از جون و دل هم بخوای کمک دوستات کنی! خُب که چی؟؟! هیچی فقط می خواستم فرض کنی!

-این چند روز کلی وبلاگ دیدم...بعضی جدید بعضی قدیمی!! همشون خیلی قشنگ!!بعضیا سبک خاصی دارن! بعضیا خیلی انشا و ادبیاتشون خوبه! من ایران که بودم (آقا
اینو ببینین تا یادم نرفته) خیلی ادبیاتم خوب بود...نه اینکه بگم خیلی خوب نمره میاوردم..اصلآ با ادبیات خیلی حال می کردم...انشام هم کارش خیلی درست بود...بعضی وقتا هم واسه دل خودم شعر می گفتم ـــــــــــــــــ ای بسوزی غربت!! فرهنگ و ادبیات رو ازمون گرفتی...زبونمونو ازمون گرفتی... به جاش یه عالمه دلتنگی و گیجی تحویلمون دادی!! حالا دیگه نه پارسی رو کامل میتونیم حرف بزنیم نه انگلیسی رو!! رامین خوب می فهمه من دارم چی میگما!! نتیجه: هر جور راحتی بنویس شاید استعدادت یه روز برگرده!!

-دیدین چقدر این پسر
مهربون به من کمک کرده اینجا رو برام خوگشل کرده؟!! دستش خیلی مرسی!!(آیکون کم آوردم!!)

-اینجا هم برید!! (واسه قدردانی) خیلی قشنگه!

دوباره!

خُب!! یه بار دیگه هم امتحان می کنیم!شاید این ‌Blogsky هم دلش به رحم بیاد
رامین به خدا چهارمین باره که می خوام ازت تشکر کنم!
این
رامین خیلی پسر ماهی هست...دوستِ خوب و قدیمی من هم هست...خیلی هم داره زحمت می کشه و به من کمک می کنه که وبلاگمو خوگشل کنم!! کلی هم تو کارش وارده!! پس دستت خیلی مرسی رامین جون!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من دیروز یه پیرمرد دیدم که مغزش یه کتاب بود و قلبش یه پنجره نور
یه دختربچه هم دیدم که یه قلم بزرگ نقاشی داشت و با اون دریا کشید
با همه‌ء ماهیای توش
یه زن دیدم که سینه اش پرنده شد...آزاد شد...پرواز کرد!

این شعر نیستا...به خدا خودم دیدم!باور نمی کنی؟!!برو
اینجا خودت ببین!
-راستی انگار ساعت اینجا رو اشتباه کردم!
-خیلی گرفتارم!