این روزها دل عاشق خریداری نداره


روی قلبم نوشتم ورود ممنوع....میخوام تنها باشم.دیگه حتی عشق هم اجازه ورود به قلبم رو نداره....میخوام فرار کنم از این همه دروغ ،از این همه دورویی.
کاش میتونستم از خودم فرار کنم...
کاش میتونستم دردامو فریاد بزنم.

 

متنفرم....از همه چی....از خودم....از عشق ، حتی از این وبلاگ.......
دیگه اجازه نمیدم کسی وارد حریم تنهاییم بشه....
دیگه نمیخوام کسی با دستای بی احساسش ، تمام احساسات منو به بازی بگیره.................


تا کی اشتباه ، تا کی اعتماد بی جا....
آخه تا کی ساده و صادق باشی و در عوضش بدی ببینی؟


موندم....تو کار خدا موندم....مصلحتش چیه؟

حیف از اون  همه احساسی که به تو داشتم.
حیف از اون همه اشکی که به خاطرت ریختم......
حیف از اون همه مبارزه که به خاطر تو کردم...تا ثابت کنم که تو حقیقتی، ثابت کنم که  ارزش دوست داشتن رو داری...
چقدر بحث کردم ، چقدر از تو دفاع کردم .
اما تو چی کار کردی؟ همه حرفای اونها ثابت شد. همه حرفای تو دروغ شد.


باشه ، دست از سرت برمیدارم....
 گرچه، این من نبودم که دنبال تو اومدم. اما وقتی اومدی  وجودت برام عزیز شد.( انگار نباید اینو می فهمیدی).
خودت اومدی، خودتم می خوای بری.
به همین سادگی.بدون توجه به اینکه این اومدن و رفتن گرچه به میل خودته، ولی داری وارد زندگی یکی دیگه میشی.....
البته انگار زیاد هم برات مهم نبود.


فکر می کردم تو با خیلی ها فرق داری.
فکر میکردم پاکی عشق برات مهمه. اما وقتی خودت با حرفات این باور منو نقض میکنی، دیگه چی می تونم بگم؟
دیگه حرفی برام نمونده.....


فقط برات آرزوی خوشبختی میکنم. اونم به خاطر اینکه دوست داشتن و عشق من الکی و بچه بازی نبوده. و یه عاشق واقعی هیچ وقت برای عشقش بد نمی خواد.

 

پاکی ام دیدی و رنجم دادی

من به چشم خودم ،این میبینم

خوب دیروزی من، در بگشا

که بگویم ز تو هم دل کندم

خسته از این همه دلتنگی ها

بر تو و عشق و وفا می خندم............

 




یه بار گفتم.دوباره هم میگم.سرمه جون وبلاگش رو واگذار کرده عزیزان

نظرات 4 + ارسال نظر
محمد دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 03:09 ق.ظ http://memet.persianblog.com

خیلی قشنگه، سال نوتون مبارکــــــــــــــــــــــ

عاشق-۸۰ سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 03:16 ق.ظ http://ashegh-80.blogsky.com

سال نو رو تبریک میگم
**
بر دریچه قلبم نوشتم ورود ممنوع ولی عشق آمد و گفت چه کنم که بیسوادم
**
شاد زی مهر افروز

یاسی پنج‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:01 ق.ظ http://www.yasaminn.persianblog.com

از اینکه این اتفاق واستون پیش اومده متاسفم ومیدونم که خیلی ناراحت هستید ولی سعی کن به عنوان یه تجربه بهش نگاه کنی و زندگی رو همین تجربه ها میسازه...نه؟از گوشه گیری هم بهتر نیست یه کم جدا بشی؟این انتخاب ماست که زندگیمون چه طور بگذره .پس توهم حق انتخاب داری.....قدرت انتخابتو فراموش نکن....بهاری باشی...

anotherone پنج‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 05:11 ب.ظ

میدونم که سرمه اینجا نیست. ولی دست دوستان سرمه هم به جای دیگه ای نمیرسه. حداقل ... برای اونا این وبلاگ یادگار سرمه ست. من از عشق و عاشقی سر در نمیارم.شما هم اگه نمیخواید عاشق باشید خب نباشید !! امیدوارم شاد باشید. (چه فیلسوف بازی ای در آوردم ها ...)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد