آتیش بازی ها

وااااااااای انقدر تعریف کردنی دارم که نگو...نمی دونم کدومشو امروز بگم....می دونم اگه یکیشو بگم دیگه بقیشو نمی گم
آقا دیشب یعنی اصلآ خدااااااا.....اصلآ اینجا از بهشت هم بهتره و خوشگلتره....ماه قرص کامل...واااای خیلی قشنگ و بزرگ و نورانی بود....آتیش بازی رو هم که دیگه نگو....خیلی قشنگ بود....البته من با کمبود امکانات روبرو شدم...دوربینم باطری نداشت چون من حواس پرت وقتی گذاشته بودم شارژ بشه ندیده بودم که شارژر توی برق نیست....خوب چون همیشه تو برق بود!!...بعدش هم اونجا دیگه انقدر غلغله بود که خدا بدونه...هم تعطیلات بود...هم طولانی بود تعطیلاتش...از همه جا دیگه پا شده بودن اومده بودن...سوئد هم که دیگه سنگ تموم گذاشت....فکر کنم برنده بشه....خلاصه من فیلم رو گرفتم که البته هی وسطش خاموش می شد....بغل دستی ها همش هُلمون می دادن...اما بد نشد...فقط مونده حجمش رو کم کنم و یه فضا گیر بیارم آپلودشون کنم...دفعهء بعد مجهزتر و با آمادگی بیشتر ایشالا می ریم که براتون ۲۳ دقیقه فیلم بگیریم...این دفعه من خیلی دور بودم...میریم نزدیک تر!!یعنی واقعآ آرزوم بود همه بودن و می دیدن...اصلآ همه جمعیت یهو خفه می شن و ماتشون می بره...فقط هر دفعه دیگه خیلی ذوق زده می شن یه  تحویل آتیش بازی ها میدن....همین دیگه فقط از خوبی ها و قشنگی ها بدون بسه!!من فعلآ برم دنبال فضا بگردم

مدل خوابیدن

این خوابیدن ما هم ماجرایی داره ها...هر کی تو خونمون یه مدل خوابیدن داره
مامان که روی پهلو می خوابه٬‌دستشو میاره بالا روی چشمش مث دست به سینه...گهگداری هم میره رو اون پهلو...بسیار زیاد هم خوابش سبکه...پاتو بذاری تو اتاق از خواب پریده
بابا که اُه٬ یعنی پدر آدمو در میاره...انقدر غلت می زنه٬غلت رو همین جوری می نویسن؟؟٬همه اش هم یا دستش می پره تو خواب یا پاش...از بس بیچاره مشکلات و مشغلهء فکری داره...یعنی آدم پیشش بخوابه داغون میشه
خواهر بزرگه هر مدلی که بخوابه دیگه تاصبح همون جوری سیخ می خوابه....از جاش تکون نمی خوره...یک دونه غلت هم نمی زنه...همین جور صاف...خوابش هم سبکه..شب هر جور بخوابه صبح هم همون جور بیدار میشه
داداچم مث آدم معمولی می خوابه...فقط همیشه دهنش بازه که فکر کنم مال لوزه هاشه..همیشه هم صبح که میشه جمع میشه...پاهاشو میاره تو دلش....تو خواب هم بعضی وقت ها حرف می زنه بعد که ازش بپرسی یادش نمیاد...خوابش هم خیلی سنگینه
اوه من حالا منو بی خیال...تو به روی خودت نیار
ماسوله...وااااای یعنی لگد بارون میشیا....دمرو می خوابه...دستهاشم از دو طرف می بره زیر بالش...نصف شب که میشه شروع می کنه به لگد زدن...خوابش هم بگی نگی سنگینه
نامردی نشه....من از همه بدتر می خوابم....صبح که پا می شم یا بر عکس شدم پام روی بالشه٬‌سرم از ته تخت آویزونه...یا شکل علامت مثبت + خوابیدم پاهامو گذاشتم بالا به دیوار و سرم از این ور آویزونه...یا اصلآ نشستنکی خوابیدم....خوب از بس گرمه...منم هی وول میخورم...خلاصه که همه اش آویزونم....تو خواب هم به شدت حرف می زنم...ماسوله صبح ها قصهء منو تعریف می کنه برامون
دیشب از همه شب ها بدتر خوابیدم...ساعت ۴:۳۰ از خواب بیدار شدم...ماسوله طبق معمول می خواست درس بخونه...اتاقو چراغونی کرده...پدرم در اومد...از اون طرف موبایل یکی دیگه از ایران زنگ زده...تو گوش من هی صدای پچ پچ میاد....چون سرامونو یه طرف می ذاریم و یه در شیشه ای بینمون فاصله اس....یکی دیگه موبایلش رو تنظیم کرده صبح زنگ بزنه بیدارش کنه....آقا ۳۰ ثانیه به ۳۰ ثانیه زنگ میزد...اون هم که خوابش سنگیــــن...انگار نه انگار...یکی دیگه پا شده ریششو می زنه این صدای قیــــــــــــژژژژش تو گوش منه....یعنی فقط می خواستم سرمو بزنم به دیوار
این طرز خوابیدن هم به روحیات و اعصاب و افکار و شخصیت افراد ربط داره٬ نه؟؟ من که مدل وحشیشو می خوابم

من نرفتم

آدم خیلی ذوق کنه همین میشه دیگه....تاقی می خوره تو دهنش...من این همه تعریف کردم و ذوق آتیش بازی داشتم مشکلات پیش اومد نشد بریم دیگه...به جاش نشستیم یه فیلم دوبس با بد اخلاقی کامل دیدیم
راستی از همهء اونایی که تولد مادر من رو تبریک گفتن دستشون خیلی مرسی
می تونی یه عکس از آتیش بازی دیشب تو وبلاگ
از دریا تا آسمان ببینی و دعا کنی که من بقیه اشو بتونم برم ببینم و از اونجایی که من روم زیاده و تعارف اومد نیومد داره...هر کی به من تعارف کنه براش اومد داره٬ درست گفتم؟؟...منم تعارف نرگس جون رو می قاپم و از امیر پیشاپیش تشکر می کنم که قراره من مزاحمش بشم
دیگه دیگه
آهان یه ستادی هم همین امشب تأسیس شد که البته من هر هر فقط خندیدم و می تونی بری تو
آستانه ببینی چه خبره و شرایط عضویت و از این حرف ها دیگه

همین دیگه فعلآ خبری نیست جز اینکه امروز ماسوله یک ساعت زود اومد از مدرسه