سوگ

اشک اشک اشک
  به دادم برس
دلم سوخته
اشک اشک
  آرامش می خوام
اشک اشک
  دلم گرفته
اشک اشک
  دلم حکایت ها داره
اشک اشک
  دلم شکایت داره
اشک
دلم پُر از غم شده
اشک
دلم پناه می خواد
اشک اشک اشک اشک
دلم
دلم
دلم.....

می گفت یه دختر از پرورشگاه به فرزندی می گیرم٬ چشمهاش آبی باشه
می گفت اسمشو می ذارم باران
می گفت یه روز دکتر می شم می رم دهات بچه های دهات رو معالجه کنم
می گفت...

کریم عزیزم ما رو ترک کرده....رفته...رفته...رفته
دقیقآ دو سال پیش٬ همین شب٬ هومن هم از پیش ما رفت
جفتشون همیشه بامون می مونن...همیشه