-ایران که بودیم یه شب بابام که اومد خونه یه شعر داد دستمون گفت هرکس بتونه اینو درست بخونه و معنی کنه یه جایزه داره!! هیچکی نتونست و آخرش خودش مجبور شد برامون بخونه! از همون موقع ها این شعر تو ذهن ما موند چون در واقع از بس آسون بود ما نتونسته بودیم بخونیمش....امسال تابستون که ما رفته بودیم ایران من این شعر رو که خودم پاکنویس کرده بودم همون وقتا٬ لابه لای خاطرات بچگی ایران پیداش کردم و کلی ذوقیدم! حالا این شعر رو میگذارم اینجا...انتظار هم ندارم کسی سر در بیاره اما واسه خودت بخون اگه فهمیدیش بدون خیلی حالیته:
برده است که یاری چه دل از دست که از دست من
خود دادیش دل نی چه شد بربود چون با مکر و فن
کارش چه باشد دلبری دل از کسی برده بلی
از چند کس از یک جهان از چه قبیل از مرد و زن
جان می ستاند چشم او آری چه گه گاه نگه
دل می کشاند زلف او آری چگونه چون رسن
تندی کند آری کجا هر جا که باشد عاشقی
شور افکند آری چه گه هر گه که می گوید سخن
شیرین بود لعلش بلی بوسی تو او را کی توان
در حسرتش چون می کنی جان می دهم چون کوهکن
در دل چه داری عقده ها از چه از آن زلف سیه
هرگز گشاید عقده ات آری چو بگشاید دهن
خواهی کشی او را به بر آری چه سان همچون قبا
از شوق او چون می کنی پاره کنم چه پیرهن
دفعهء بعد نه دفعهء بعدش براتون می گم چه جوری می تونید بخونیدش...هر کی تا اون موقع به من هر جور که می تونه ثابت کنه تونسته درست بخونه من حتمآ اعلام می کنم!!
-این ۲ جا هم که می گم حتمآ برین خیلی مفیده به نظر من! http://user.blogsky.com http://javascript.blogsky.com
من خوابم نمیاد...گفتم بیام باز هم بنویسم...انقدر خوشحالم نوشتهء قبلم ۱۶ تا پیام داشت..کلی ذوقشو دارم..از همهء شما که منِ تازه وارد رو تحویل گرفتین و تنهام نذاشتین خیلی مرسی!! (جملهء نمونهء پارسی)
برای مطلب پایین نظر بدین...ازتون سئوال پرسیدم!!